loading...
تراختور بارسلون
علی هادی بازدید : 59 سه شنبه 1392/02/10 نظرات (0)
عابدینی: مدیرعاملی تراکتورسازی را به من پیشنهاد دادند/ عشق آذری را نمی توان از او گرفت


نصر نیوز: امیرعابدینی، مدیرعامل کنونی باشگاه داماش گیلان و اسبق پرسپولیس را عموماً با امور ورزش و مدیریت فوتبال می شناسند امّا این مرد همیشه منتقد، پیش از این سابقه استانداری چندین استان را داشته است.








وی متولد 1327 در رستمآباد شمیران است. در سالهای نوجوانی و جوانی، فوتبال را به عنوان اولویت مهم و آیندهساز، انتخاب کرد و پس از یک دوره اوج و حضور در تیم ملی جوانان و همچنین باشگاه پرسپولیس و پیکان، ادامه تحصیل را به فوتبال ترجیح داد و روانۀ آمریکا شد. عابدینی پیش از آن كه در خرداد ماه سال ۱۳۷۳ رئیس فدراسیون فوتبال شود، مدیرعاملی شركت توسعۀ راههای کشور و استانداری در سه استان لرستان، آذربایجانشرقی و خراسان را تجربه نمود. وی در اوایل دهۀ 70، امور اجرایی و سیاسی را کنار گذاشته و ترجیح داد تا با تلفیق علایق ورزشی و تجربۀ مدیریتی، فعالیت خود را به عنوان یک مدیر ورزشی موفق و تأثیرگذار، ادامه دهد. متن زیر، بخشی از چندین ساعت گپ و گفت ما با مدیرعامل باشگاه داماش گیلان و استاندار اسبق آذربایجان شرقی است.
جناب عابدینی، در طول سال های گذشته هر موقع سخن از تغییر مدیریتی در فدراسیون فوتبال و باشگاه پرسپولیس به میان آمده، شما همواره یکی از کاندیداها بوده اید، ولی این موضوع تاکنون محقق نشده است و شما هم همیشه گفته اید که عده ای نمی گذارند شما برگردید، دلیل این امر چیست؟
از زمانی که این تیم غیردولتی شده است من دیگر تمایلی به مدیریت در پرسپولیس ندارم. در دوره ای که آقایان لج بازی کردند و من کنار رفتم، اگر برمی گشتم حیثیت آنان خراب می شد. چون اگر عابدینی به پرسپولیس بر می گشت و این تیم را دوباره به اوج می رساند، ضعف آقایان مشخص می شد و برای اینکه روی این موضوع سرپوش بگذارند، نمی گذارند که بیایم.
در این خصوص تعاملات و بعداً مشکلاتی را با آقای مهرعلیزاده که از قضا ایشان هم آذری زبان هستند، داشتید، موضوع اختلاف تان چه بود؟
آقای مهرعلیزاه به ما دروغ گفت. ایشان گفتند کمک کنید پرسپولیس را پس بگیریم، بعد می دهیم به شما. ولی هیچ موقع این کار را نکردند و معلوم شد که به ما دروغ گفته اند و من از این موضوع ناراحت شدم.
پس با این اوصاف تا زمانی که پرسپولیس دولتی است، شاهد حضور شما در این تیم نخواهیم بود؟

نه. یعنی صلاح نیست. البته همچون گذشته در کنار این تیم هستم و هر کاری از دستم بر بیاید انجام میدهم.
شما یکی از افرادی هستید که همواره به مدیریت ورزش و فوتبال کشور در سالیان اخیر انتقاد داشته اید، دلیل این موضوع چیست؟
به عقیده من مدیریت فوتبال متأسفانه تعریف خود را در کشور ما از دست داده است. اکثر تیم های ما تمایلی به حرفه ای شدن ندارند. حرفه ای شدن اینگونه است که همه چیز براساس قالب یک ساختار برنامه ریزی می شود. طوری که دخل و خرج با هم بخواند. همه باشگاه های ما فقط مدیریت هزینه می کنند.
راه برون رفت از این شرایط چیست؟
مجلس، دولت، جامعه فوتبال باید با هم تعامل کنند تا مشکل و درد فوتبال را حل و درمان کنند. باشگاهداری باید در فوتبال ما تعریف شود و قالب فوتبال در باشگاهداری شکل گیرد.
برویم سراغ تبریز و آذربایجان، جناب عابدینی! شما سابقه استانداری آذربایجانشرقی در یکی از بدترین دوران دفاع مقدس را در کارنامه خود دارید، لطفا برایمان در مورد نحوۀ پذیرفتن این مسئولیت و آمدن تان به تبریز بگویید.
بهمن سال 62 بود. من در لرستان بودم که حاجآقا ناطقنوری (وزیر وقت کشور) تماس گرفتند و خواستند به تهران بروم. همان موقع حدس زدم که ایشان احتمالاً میخواهند پیشنهاد یکی از استانهای مهم کشور را به من بدهند. اتفاقاً پیشبینی میکردم که این استان، به احتمال قوی باید آذربایجانشرقی باشد. پیش از آغاز جلسۀ آقای ناطق فرمودند: «باید بروی آذربایجانشرقی.» گفتم: «من اهل این منطقه نیستم.» گفتند: «مگر پدرت ترک نیست؟» گفتم: «زبان مادری، مهم است؛ نه زبان پدری. از بچگی، همۀ ما در خانه فارسی صحبت کردهایم. حتی پدرم هم فارسی را بعد از سالها، بهتر از ترکی صحبت میکند.» گفتند: «به هر حال ریشهات آذری است و همین کافی است.» گفتم: «پس اجازه بدهید من کمی تحقیق کنم.»
اکنون پس از گذشت سال ها، آقای عابدینی با تجربه 41 ماه استانداری، چه تصور و ذهنیتی از تبریز و آذربایجان دارد؟
کسانی که حتی تصور ایران بدون آذربایجان را میکنند، در یک حماقت سیاسی به سر میبرند. 17میلیون ایرانی، به طور پراکنده در ایران زندگی میکنند. اقتصاد مملکت دست آذریزبانهاست. آذربایجانیها، عاشقترین ایرانیها هستند. عشق آذری را نمیتوان از او گرفت. شما اگر حتی به لحاظ آمار زبانی بررسی کنید، میبینید در همین تهران چقدر آذری داریم. تراکتور وقتی در آزادی بازی دارد، اصلاً لازم نیست هواداران از تبریز بیایند. آذریهای خود تهران، استادیوم را پر میکنند.
بهترین خاطره تان از دوران استانداری آذربایجان شرقی چیست؟
از آن دوران خاطرات زیادی دارم. در آن شرایط بحرانی، عشق عجیبی به کار بود. آنقدر عشق بود که وقتی سردار فیروزآبادی از جبهۀ کردستان با من تماس گرفت و درخواست تراکتور کرد و گفت: «هر تعداد تراکتور که باشد، می¬خواهم.» ما از ساعت 11 شب دست به کار شدیم. نصف شب کارخانه را باز کردند و بچههای کارخانه چه کمکی کردند، مدیریت کارخانه چهها کرد تا نیروهای ما از وضعیت اسفباری که در محاصرۀ دشمن بودند، خارج شوند. تراکتورها را حاضر کردیم و روی هر تریلر دو تا زدیم. ساعت 9 صبح بود که تراکتورها به منطقه رسیده بودند.
و بدترین؟
روزی داشتم روی نقشه، برای فرمانداران، وضعیت جنگ و مسایل مرتبط به استان را توضیح می¬دادم. یکدفعه یکی از بچههای ستاد سپاه آمد و گفت: «حاجی بیا یک لحظه.» رفتم و گفتم: «چه شده؟» گفت: «آقا مهدی شهید شد.» آن روز شکستم! باکری برای ما تنها یک فرمانده نبود. پشت ما به آقا مهدی گرم بود. باکری هویّت آذربایجان بود. رادیو عراق اسم باکری را با ترسولرز میآورد. برایش در تبریز، تشییع جنازۀ نمادین گرفتیم.
آخرین باری که به تبریز آمدید، کی بود؟

آخرین بار، دو سال پیش تبریز آمدم. تبریز خیلی تغییر کرده و این، واقعاً خوشحالکننده است.
نظرتان در مورد تیم فوتبال تراکتورسازی و هواداران پور شور این تیم چیست؟
تراکتور پس از سال ها در حالت فراز قرار گرفته است و دیگر نشیب نخواهد داشت. جایگاهی که تراکتورسازی در فوتبال ایران کسب کرده است، شایسته این تیم و مردم آذربایجان است. تراکتور عشق مردم آذربایجان است.

قبل از آقای جعفری، بحث هایی درخصوص آمدن شما به تراکتورسازی مطرح بود، شما این موضوع را تأیید می کنید؟
بله. آن موقع صحبت هایی شد و مدیرعاملی تراکتورسازی را به من پیشنها دادند و از من خواستن که به این تیم بروم ولی شرایط من و باشگاه تراکتورسازی مساعد نبود و قبول نکردم.

سال 91 یکی از بدترین دوران ورزش آذربایجان شرقی بود، به طوری که اعتبارات ورزشی استان در سال گذشته در رده آخر قرار داشت. نظر شما به عنوان استاندار سابق آذربایجان شرقی در این باره چیست؟ من از این موضوع اطلاع نداشتم ولی اگر واقعا چنین باشد، تأسف برانگیز است. در دوران استانداری من، مرحوم گهرخانی، مدیر تربیتبدنی استان بودند و خیلی زحمت میکشیدند. ما در اوج جنگ به مسایل ورزشی توجه داشتیم. سالن فتحخیبر در آن شرایط بحرانی ساخته شد و به بهرهبرداری رسید. در آن شرایط، مسابقات وزنهبرداری آسیا را به تبریز آوردیم و به این ترتیب تبریز، رفت روی آنتن آسیا! جالب این که تبریز، حتی یک وزنهبردار هم در آن رقابتها نداشت! اما میخواستیم ایستادگی و نشاط جامعه خود را به گوش دنیا برسانیم. این برای ما مهم بود. در سخنرانی افتتاحیه هم گفتم که ما در اوج جنگ به کار فرهنگی و ورزشی فکر می¬کنیم. اکنون هم آقایانی که اعتبارات آذربایجان را کم کرده اند باید بدانند که به بیراهه رفته اند. ............................................ گفت و گو از کریم جمالی نظرلو
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    بهترین باشگاه لیگ برتری ایران
    آمار سایت
  • کل مطالب : 95
  • کل نظرات : 18
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 11
  • آی پی امروز : 21
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 24
  • باردید دیروز : 71
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 214
  • بازدید ماه : 203
  • بازدید سال : 887
  • بازدید کلی : 454,941